کتاب خاطرات سفیر و رهش را خواندم.

خاطرات سفیر خیلی دلبر و شیرین بود، با اینکه غالب کتاب مباحثه و مناظره و بحث های اعتقادی بود اما نیلوفر شادمهری توانسته است این فضا را خیلی خوب با خاطرات دانشجویی در فرانسه گره بزند و یک کتاب خوب و با ارزش را به یادگار بگذارد.

و اما کتاب

رهش.

کتابی که با اینکه نام رمان داشت اما خیلی هم رمان نبود و بیشتر کتاب پر بود از جر و بحث و دعوا و کنش و واکنش. .

و اینکه کتاب فضای تلخی دارد.

حتما امیرخانی در این کتاب کار ویژه ای کرده است که اینقدر برای خریدنش صف کشیدند و جایزه بهترین کتاب هم به این اثر رسید، اما هر چه که بود من دوستش نداشتم و موضوع کتاب آلودگی تهران و بی تدبیری هایی است که منجر به نابود شدن فضای سبز و معماری و ساخت و سازهای غیر اصولی در شهر شده است.

کتاب

زندگی شرقی غربی من از دکتر آنه ماری شیمل، را هم خواندم.

 یک بانوی شرق شناسی که با خواندن حدیثی از حضرت علی مسیر زندگی علمی اش تغییر میکند

: مردم در خوابند و وقتی که میمیرند از خواب برمی خیزند

کتاب خوبی بود که سنگینی خودش را داشت و باید برای خواندن آن دقت و تمرکز داشت.

کتاب خوب بخوانیم:)



مشخصات

آخرین جستجو ها