بهار هم آمد و آب از آب هم تکان نخورد با نبودن ما در کوی و برزن.
 شکوفه ها به گل نشستند و آسمان آبی با ابرهای پنبه ای اش از پشت پنجره اتاق هایمان به ما چشمک زد.
بهار آمد و ما روی عزیزانمان را نبوییدیم و نبوسیدیم.
این بهار ما را این گونه می خواست.
دوماه از در خانه نشستن هایمان گذشته است.
حیف است روزهای بهشتی فروردین و اردیبهشت را حظ نبریم اما این بهار ما را این گونه میخواست‌.
روز سیزدهم فروردین، برخلاف تمامی این سالها، طبیعت، در نبود تک تک ما نفس کشید و زخمی نشد.
اما ما عزیزانمان را ازدست دادیم و در دوران سخت بیماری شان، لحظه ای دست از دعا بر نداشتیم.
حکمتی در این دوران نهفته است که خیر و شرش، در حد فهم ما نیست‌.
اما از خدا طلب گذر ازین روزها را داریم که سختی آن برهمه مان پیداست.


مشخصات

آخرین جستجو ها